معماری عشق است



ساختار شهر (سازمان فضایی شهر)

نحوة شکل­گیری، مکانیابی عناصر، بخش های مهم شهر و رابطۀ آنها با یکدیگر تحت تأثیر عوامل متعددی مانند عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، اداری، نظامی، خصوصیات و نیازهای فضایی و رابطه آن با سایر فعالیت ها قرار دارد. ساخت هر شهر از یک سو نمایانگر هماهنگی فضای کالبدی شهر با شرایط و عوامل مزبور و از سوی دیگر گویای چگونگی جریان فعالیت­های اصلی شهر می باشد (سلطانزاده، 1375: 290). "برخی، ساختار شهر را به معنای طراحی : کالبدی و استخوان بندی شهر و نیز الگوی کاربری اراضی می دانند و معتقدند در مطالعه ساختار شهر، ت های رشد و توسعه شهری، حمل و نقل دورن شهری، مسئله مسکن و الگوی ریخت شناسی شهر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. همچنین عملکردهای مختلف شهری شامل عملکرد مذهبی، اداری، تجاری و حمل و نقل در بررسی ساختار شهر مد نظر می­باشد" (حاجی‌زاده بیگدلی، حسین‌پور به نقل از برزگر؛ 1394: 36).

ساخت اصلی نظریه­ای است که دیدگاه کلانی نسبت به بافت شهر اتخاذ کرده و به کلیت آن نظر دارد. این رویکرد می­تواند به عنوان مکمل مطالعات شناخت بافت­های شهری به کار رفته و ارتباط میان اجزا را در شکل دهی به یک کل، بیان کند. این دیدگاه علاوه بر کالبد و فرم شهر به فعالیت­ها و عملکردهای شهری نیز نظر دارد. تعاریف مختلفی از ساختار اصلی، ساختار فضایی و استخوان­بندی شهر وجود دارد، از آنجا که ساختار فضایی شهر ارتباط معنایی نزدیکی با شکل کالبدی شهر دارد، لذا در این پژوهش این دو ترادف معنایی دارند و منظور از هر دو مفهومی یکسان است. در ادامه مهم ترین تعاریف بیان می­شود:

ساختار فضایی واژه­ای است که از دو مفهوم فضا و ساختار سرچشمه می­گیرد. از این رو برای درک ساختار فضایی ابتدا مفهوم فضا و ساختار بررسی می­شود.

فضا در ابعاد وسیع و جامع خود تجلی­گاه رابطه میان تمام فعالیت­های انسانی است. این فعالیت­ها هرکدام به گونه­ای متفاوت از یکدیگر اثرات خود را بر جای نهاده و چشم اندازهای گوناگونی را بوجود می­آورند (حسن زاده، 1387).

از نقطه نظر جغرافیا، فضا جائی است که پدیده ها با هم کنش متقابل دارند و فعالیت های انسان در آن شکل می گیرد. در واقع فضا مجموعه­ای از کالبد و محتواست، هنگامی که صفت یا پسوندی به فضا نسبت داده می­شود آن کالبد و محتوا حوزه و هویت فضا را مشخص می­کند (کلانتری، 1380).

هنگامی که از فضا سخن گفته می­شود منظور فضائی است که به سبب دخالت انسان پیوسته در تحول و تغییر است و لذا می­توان گفت فضا مجموعه ای از انسانها، فعالیتها و محیط های طبیعی و انسان ساخت است.

ترتیب با سازمان یابی عناصر و اجزای سیستم در جهت هدف سیستم در درون خود به وجود آورنده رابطه­ای بین عناصر و اجزاست، که به آن ساختار گفته می شود (بهزادفر و نورمحمدزاده ۷۴، ۱۳۹۰). منظور از ساختار اصلی که توسط برخی صاحبنظران طراحی شهری نظیر دیوید کرین ادموند بیکن، کریستوفر الکساندر ماکی در دهه های ۶۰ و ۷۰ مطرح شده است این است که ساخت یک شهر را می­توان به دو بخش اصلی و غیر اصلی تقسیم کرد بخش اصلی استخوان بندی و ستون فقرات شهر را تشکیل می دهد و معرف نبات، تداوم و هویت شهر است این بخش معنی اصلی شهر را که به مفهوم انتقال پیام می­باشد انجام می دهد. سایر قسمت­های شهر بخش غیر اصلی را تشکیل می­دهند که نماینده تغییر، تنوع، آزادی و اختیار است (بحرینی، ۱۳۷۷: ۲۳). استخوان­بندی شهر مجموعه­ای است مرکب از یک ستون فقرات و شبکه ای به هم پیوسته از کاربری ها و عناصر مختلف و متنوع شهری که شهر را در کلیت آن انسجام می بخشد و تار و پودش در همه گستره شهر تا انتهایی ترین اجزای آن، یعنی محله های مسی امتداد می یابد. این مجموعه، شالوده سازمان فضاییکالبدی شهر و اجزای داخلی آن بوده و مبین خصوصیات کلی شهر است و سایر ساختمان ها در شهر، همانند پرکننده­ها، بینابین بخش­های اصلی این شبکه را می­پوشانند. استخوان بندی اصلی شهر واژه ایست که برای محدوده ای خاص از شهر مفهوم داشته و مصداق می یابد. در محدوده موردنظر تمرکزهایی از تظر کالبدی، از نظر فعالیت های شهری و به لحاظ ویژگی های قضایی صورت می­پذیرد (حمیدی و دیگران، ۱۳۷۶: ۱). نظریه ساخت اصلی، به مطالعه عناصر عمده و برجسته سازنده شکل شهر می­پردازد و از آنجا که تغییرات در عناصر کلان، کمتر از عناصر خرد است، لذا ساخت اصلی شهر در طول زمان، ثبات نسبی بیشتری دارد. ساخت اصلی شهر را می­توان مشابه اسکلت بدن انسان به علاوه ارگان­های حیاتی و مهم بدن (مغز، قلب، ریه ها کلیه ها و .) دانست (میرمقتدایی، ۱۳۸۵: ۴۴) می­توان گفت که برای داشتن ساخت، نه تنها وجود مجموعه ای از عناصر، که وجود یک دستور در نحوه چیدمان آنها لازم است. پس در این جا، ساخت را مجموعه ای از عناصر می دانیم که به شکلی قاعده مند در هم نشینی باهم قرار گرفته اند و کلی واحد را شکل داده­اند. این عناصر همان اند که در زبان شامل مجموعه کلمه ها می شود و محتوای زبان را تشکیل می دهد. در مقابل دستور زبان یا قواعد چیدمان، رویه و جریان عملی در کنار هم قرار دادن عناصر به شمار می رود. پس می توان این گونه نتیجه گرفت که "دستوری بودن" چیدمان عناصر را ساخت تلقی می­کنیم (لطفی، ۱۳۸۴: ۱۷).

از نظر رابرتز و گرید استخوان بندی یک ابزار ساختار بخشی به بافت و گوشت و پوست شهری است. ساختار شهری، بافت و توده شهری را به محلاتی تقسیم کرده و به وسیله زیرساخت ها آنها را به هم متصل می کند. ساختارشهری دارای روابطی سلسله مراتبی با ویژگی هایی است که ساختار محلات را بوجود می آورد. می توان از تشابه درخت استفاده کرده و سیستم شاخه ها و تنه را به استخوان بندی تشبیه نمود و برگ ها را مشابه بافت شهری دانست (رابرتز و گرید، ۱۳۸۹: ۶۵).

ساختار عبارتست از مجموعه­ای از روابط که در آنها عناصر می توانند تغییر یابند ولی به شکلی متکی به کل باقی مانده و مفهوم خود را حفظ کنند روابط بین عناصر مهم تر از خود عناصر است. عناصر، المان­های دارای قابلیت تغییر درونی اند ولی روابط آنها ثابت باقی می ماند (chinger, 1981). بیکن معتقد است که ساختار اساسی طرح یعنی پیوند زدن و جمع کردن سلسله ادراکات مشترک میان تعداد زیادی از مردم، و در نتیجه ایجاد تصویری گروهی بر اساس تجارب مشترک و در نهایت اعطای تونئی نظم زیربنایی که آزادی فردی و تنوع با آن ارتباط می یابد (بیکن، ۱۳۷۶: ۲۶۴). ترتیب قرار گرفتن عناصر، جمعیت ها، فعالیت ها و نمادها، و نحوه ارتباط آنها در چارچوب محورهای ارتباطی در عرصه با حوزه معین در رابطه با همدیگر، ساختار فضایی با نظام محیطی یک شهر را شکل می دهند (سعیدنیا، ۱۳۸۳: ۵۰).

از نظر توسلی مقصود از ساخت اصلی شهر مجموعه مرتبط و به هم پیوسته­ای است از فضاهای شهری (شامل میدان و خیابان) که عناصر اساسی و فعالیت­های اصلی شهر را در بر می­گیرد. مهمترین کار طراحی شهری ترتیب و تنظیم این ساختار و فعالیت­های ممزوج با آن است که به صورت توده و فضا جلوه­گر می­شود. در شهرهای تاریخی ایران مجموعه به هم پیوسته­ای مرکب از مرکز شهر مشتمل بر بازار و عناصر عملکردی آن، مراکز محلات و گذرهای اصلی به مثابه عناصر پیوند دهنده، ساخت اصلی شهر را تشکیل می­داده است (توسلی، ۱۳۹۰: ۴۲).

در تعریفی دیگر واژه ساختار شهری به الگو با نحوه چیدمان بلوک ها، خیابان های ساختمان ها، فضاهای باز و چشم اندازهایی برمی گردد که نواحی شهری را می­سازند. رابطه متقابل بین همه این عناصر است که یک مکان را می سازد نه ویژگی خاص هر عنصر ساختار شهری پایه ای را برای طراحی دقیق عناصر تشکیل دهنده فراهم می کند و یک چارچوب منسجم برای شکل دادن و هماهنگ کردن توسعه های انفرادی انجام شده توسط افراد و گروه­های مختلف به منظور دستیابی به مواردی از قبیل پیوستگی، کارایی عملکردی، نظم محیطی،حس مکان بوجود می آورد (Lewelyn Davies, 2000: 32).

ساختار شهر به مثابه استخوان بندی پیکری است که بافت های دیگر بر محور آنها استوار شده و روابط خود را به واسطه آنها می یابند. ساختار شهر مجموعه ای از عناصر درجه اول شهر است که در ذهن شهروندان تقش خاصی دارند. (جلیلی نیا، ۱۳۸۹، ۴۲). شهر باید به گونه ای طراحی شود که امکان رشد در بازه­ی زمانی نامحدود را داشته و به نیاز برای گسترش دائمی، پاسخ گوید. به نظر می رسد امر مورد نظر، از راه تقسیم شهر به دو بخش اصلی و غیراصلی تاحدودی قابل دستیابی باشد. بخش اصلی یا همان مگافرم را می توان طراحی و اجرا کرد و در بخش های فرعی نیز از راه تعیین ضوابط و مقررات، به صورت غیرمستقیم به اعمال کنترل پرداخت. در این تگاه، بخش اصلی شهر موجد تداوم و ثبات بوده و بخش فرعی نیز به عنوان بافتی زنده و پویا، تغییرات و دگرگونی های شهر را ممکن می سازد (بحرینی، ۱۳۸۸: ۱۵۶).

هنسن مفهوم ساختار شهری را بر پایه الگوی حرکت انسان در شهر تعریف می کند و معتقد است که ساختار در مورد این است که چگونه ما، به عنوان بشر، سیستم های شهری و الگوهای ارتباطی آنها که اجزا و کل را به هم وصل می کند را می خوانیم و درک می کنیم. در میان معانی و مفاهیم مختلفی که در علوم مختلف برای ساختار وجود دارد دو مفهوم معمولا ظاهر می شود: اول اینکه ساختارها به جای روابط سطحی و بصری از روابط والگوهای عمقی ساخته شده اند و دوم : ساختار چیزی است که اگر بیش از حد تغییر کند، به طور کامل عوض شده و تبدیل به چیز دیگری می شود (Karimi, 2012: 39).

ساختار شهر تضاد میان استفاده خاص و عمومی را رفع می­کند و تصور ذهنی و هویت شهر را تقویت می­کند. ساختار شهر شامل عناصری است که خوانایی شهر و تصور ذهنی آن را تقویت می­کند و المان­هایی که دارای معانی مشترک هستند را در فضاهای شهری پدید می­آورد (Erickson, 2001: 30).

بطور کلی، آرایش و سازماندهی پدیده در سطح زمین که از کار فیزیکی و یا فرایندهای بشری ناشی می­شود را ساختار فضایی می­نامند (سیف الدینی، 1385: 119). تعاریف، ساختار فضایی عبارت است از تجلی روابط درونی و بیرونی واحدهای یک مجموعه در فضا و جایگاه اجزاء آن بر بستر محیط فیزیکی. یک ساختار فضایی معمولاً روابط عمومی سطوح سازمان فضایی­اش را به صورت ارتباطات منعکس نموده و روابط افقی واحدها را از طریق حوزه­های نفوذ در قلمروها نشان می­دهد (مهندسین مشاور شهر و خانه، 1382: 10).

فضا سیمایی از الگوی استقرار است. در چهار چوب این نظریه شهرها و حومه ها بر حسب اتفاق و تصادف به وجود نمی آیند. بلکه از طرحی خود بخودی نسبت به زمان و فرهنگ (شرایط اجتماعی و اقتصادی) متغییر و متحول پیروی می­کنند. از این دیدگاه مکان­ها به وسیله یک نظام متقابل فضایی با یکدیگر همبستگی یافته و بخشی از یک کالبد چرخشی به شمار می­روند. مکان­ها از یک حوزه بزرگتر می­باشند که از تجمع فعالانه آن­ها کانون­هایی تشکیل می­شود که مراکز و محورهای شهر را به وجود می­آورند. از این گفته می­توان نتیجه گیری کرد که از نحوه استقرار مکان­ها (یا به زبان شهرسازی عملکردها) کانون­ها و محورهایی شکل می­گیرند که در یک ارتباط درونی با همدیگر شبکه­ای از مراکز و محورها یا به عبارتی درست­تر ״ساختار فضایی״ شهر را به وجود می­آورند (سعیدنیا؛ 1382: 46).

ساختار فضایی و شکل یک شهر نتیجه اثر متقابل و میان کنش بین بازار زمین، توپوگرافی، زیر ساخت­ها، ضوابط و مقررات نظام مالیاتی در طول قرن­هاست (Bertrand, 2002: 7). شهر یا حوزه شهری بر اساس تصمیمات گذشته افراد و نهادها، ساخت فضایی خاصی دارد، که بنا بر شرایط اجتماعی اقتصادی و در بستر شرایط طبیعی و محیطی شکل می­گیرد. به علت پیچیدگی این روابط، شناخت تشکیلات و ساختارهای شهر چندان آسان نیست. به خصوص که این ساختارها بر اساس فرایندهای شهری همواره از نظرها پنهان می­مانند. در یک تحلیل کلی ساختار فضایی شهرها از پنج لایه تشکیل شده است:

  • لایه زیرین که در عمق عرصه شهری قرار گرفته است، بستر طبیعی شهر می­باشد. شهر بر سطح این بستر طبیعی استقرار یافته است. توپوگرافی، ریختشناسی طبیعی و ریختشناسی شهر را شکل می­دهد. این عناصر عبارتند از: شکل زمین که در برخی از جاها در لایه سطحی شهر ظاهر شده و در منظر شهر نمودار می­گردد، تپه­ها، کوهپایه­ها، کوهستان­ها، دره­ها، و غیره.
  • لایه کاربری زمین یا لایه میانی از نحوه توزیع فضایی جمعیت (اسکان) و فعالیت در مکان­ها تشکیل می­گردد. چگونگی توزیع عملکردهای گوناگون شهر و نحوه توزیع جمعیت و اسکان و فعالیت­های مختلف و ترتیب قرارگیری و سطوح اشغالی لایه کاربری زمین را به وجود می­آورد.
  • لایه نمادهای مصنوع و طبیعی که جنبه ذهنی و هویتی شهر را تشکیل می­دهد.
  • لایه تراکمی ساختمان­ها که ریخت­شناسی شهر را تشکیل داده و خود بر پایه کاربری استوار است و بخشی از لایه نمادها را به وجود می­آ­ورد. سیمای شهری و بخش قابل روئیت (عینی) شهر، توده و فضا، خط آسمانی و بسیاری از جنبه­های هویتی شهر از طریق آن قابل شناسایی است.
  • نظام ارتباطی و شبکه ارتباطات که نقش اصلی رابط میان عناصر شهر را به عهده دارد، خود از ویژگی چهار لایه بالا نیز برخوردار بوده و با آن­ها در پیوند است. نحوه ترکیب و پیوند و در هم آمیختگی این نظامات و تراکم و پراکندگی این عوامل فرم ساختاری شهر را تشکیل می­دهند و به اشکال گوناگونی از منظم، غیرمنظم، انداموار و هندسی نمود می­یابند (سعیدنیا، 1382).

انجام پایان نامه شهرسازی


حس تعلق به مکان در معماری

به دنبال رشد روزافزون مجتم­ های تجاری بلندمرتبه، مسایل و مشکلات مرتبط با این مجموعه ها که منتج بود از عواملی مانند تراکم بالای جمعیتی، تعداد طبقات، محصوریت فضایی و تنوع فرهنگی سا کنین، نیز رو به افزایش نهاد. یکی از مهم ترین این مسایل، کمرن گشدن تعاملات اجتماعی و کاهش ارتباطات پایدار سا کنین با هم و به دنبال آن کاهش حس تعلق بود. می­توان با برنام­ ریزی و اقدام صحیح و موثر در حوزه هر یک از این معیارهای هشتگانه و بهبود شرایط و میزان رضایت ساکنین از آنها، حس تعلق را در این مجتم­ ها بالا برد. رو ش­هایی مانند استفاده از تندیس­ها و نمادها در فضاهای موجود به منظور هویت زایی، برگزاری کلاس‌های آموزشی و پرورشی برای ساکنین، برگزاری جشنواره­ها و نمایشگاه­های فرهنگی- هنری، استفاده از دوربین­های مداربسته برای فضاهای عمومی، استفاده از روشنایی مناسب در فضاهای باز شهرک جهت تامین امنیت بیشتر، ارتقای سطح ایمنی سواره و پیاده، استفاده از گلدان ها و گیاهان سبز در فضاهای راه پله ها، پا گردها و بالکنها، بهبود کیفیت سیمای بصری و زیباسازی نماهای بلوکها توسط رنگآمیزی مجدد، برگزاری ملاقاتهای مدون مدیریت با سا کنین شهرک، جلب مشارکت ساکنین در تصمیم گیری، مدیریت و تامین مالی، ارائه گزارش فعالیتهای انجام شده به سا کنین و استفاده از نظریات آنها و دخالت داد نشان در روند تصمیم سازی که یکی از سیاست‌های موثر در افزایش شناخت همسایگان از یکدیگر و افزایش همبستگی اجتماعی می باشد، تاثیر مثبتی در جهت افزایش رضایتمندی و حس تعلق خواهند داشت و می توان در جهت سرزندگی و پایداری در مجتمع های تجاری  بلندمرتبه از آنها یاری جست. عوامل  ایجاد کننده حس تعلق را می توان به دو دسته عوامل بیرونی و درونی دسته بندی کرد. و این دسته بندی با  دسته بندی دیگری که شامل فرد، محیط و دیگران است، قابل انطباق است. در حالی که عوامل بیرونی حس  تعلق شامل محیط کالبدی و نقش اجتماع و دیگران است، عوامل درونی نیز ویژگی­های فردی و عوامل ادراک و شناخت را شامل می­شود (Der fi ki et.al,2000).

شکل (34-2)؛ تأثیر عوامل درونی بر ادراک و شناخت افراد (fi ki et.al,2000)

 

با گسترش زندگی شهری افراد بیشتر اوقات خود را در محیط های بیرون از خانه و اماکن عمومی خصوصا مراکزتجاری سپری می کنند. مراکز تجاری همواره دارای قدرتمندترین زمینه ها برای اتفاقات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده اند، اما یکی از چالش هایی که امروزه متوجه مراکز تجاری است عدم پاسخگویی لازم جهت جذب افراد و ایجاد حستعلق خاطر برای مراجعین می باشد در نتیجه ضروری است تا اصول مربوط به مراکز تجاری مورد بازاندیشی قرار گیرد تاخلا موجود با ارتقا کیفیت فضایی پوشش داده شود. ایجاد حس تعلق در مکان با توته به مبانی علم روانشناسی محیطی نقش مهمی در ارتقا کیفیت فضا دارد. حس تعلق با ایجاد پیوندی عمیق بین مراجعین و فضا سبب رجوع مجدد افراد به مکان می شود.

امروزه توجه صرف به جنبه کمی طراحی فضا و نگاه تک بعدی به آن ، سبب کاهش کیفیت اغلب فضاهای تجاریشده است ، به طوری که برخی از فضاهای تجاری از عدم حس مکان و پویایی لازم به رنج می برند و فقط مورد استفاده افرادخاص قرار می گیرد بر مبنای مطالعات روانشناسی محیط ، عوامل محیط کالبدی می تواند از طریق تاثیر گذاشتن بر الگوهای جاری رفتار ، ابزار مناسب را جهت ایجاد حس مکان در فضا فراهم نماید ، لذا طراحان می توانند با پیش بینی وطراحی فعالیت های مختلف و دخیل نمودن ملاحظات کالبدی ، زمینه ارتقاء کیفیت مجتمع های تجاری وایجاد حس مکان در آنها را فراهم نمایند.

جدول (2 2): مولفه های حس تعلق در رضایت مندی کاربران فضای تجاری (ماخذ : نگارنده)

مولفه حس تعلق

عوامل کالبدی

عوامل بیرونی(محیط(نمادها و تندیس ها و فضای سبز و .))

عوامل درونی(ویژگی های فردی و عوامل ادراک و شناخت)

 

2-2-3-2- امنیت و ایمنی

رضایت­مندی و تندرستی یک جامعه در گرو احساس رضایت‌مندی مردم از یک زندگی استاندارد واقعی است از این رو رضایت‌مندی ستی به عنوان شاخصی مهم به منظور بررسی کیفیت مسکن به شمار می آید رضایت‌مندی ستی به ارزیابی نوع رفتار افراد نسبت به مسکن و محیط اطراف آن است یعنی نشان می­دهد ساکنان تا چه مقدار از محیط اطراف خود آکاه هستند و تا چه اندازه نسبت به آن واکنش نشان می دهند. انسان ها در مسکن همواره به دنبال موضوعات زیر بوده اند: 1.ایمنی و استحکام  2 . قیمت مناسب و ارزان 3.زیبایی و وقار 4. مسکنی که تامین کننده آسایش جسمی و روحی آنان بوده یا به تعبیری هماهنگ با الگوهای زیستی و رفتاری خود باشد. البته معمولا چند عامل بندرت توانسته اند در کنار یکدیگر مجتمع شوند زیرا مسکن ارزان قیمت معمولا ایمنی مطلوبیت و زیبایی خاص را ندارند یا بالعکس انسان ها به راستی از مسکن خود رضایت تمام و کمال را داشته باشند و رضایت در بیشتر مواقع به صورت نسبی فراهم می گردد (گیدئون 1968 ).

آدمی، همیشه در تلاش و تکاپوست تا امکانات، ابزارها و محیط هایی را برای خود به وجود آورده و مایه آرامش و آسایش خویش شود. با مطالعه تاریخ و معماری جهان در ادوار گذشته، به این نتیجه دست می یابیم که معماری، سازه ها و نحوه ساختمان سازی در دوره های گذشته، متشکل از اقلیم ها و شرایط زندگی گوناگون است، برای نمونه در اقلیم سرد ایران و در شهرهایی چون: اردبیل، تبریز و غیره نحوه ساختمان سازی و شرایط زندگی کاملاً متفاوت از اقلیم معتدل و مرطوب شمال ایران است. تلاش انسان برای همسا نکردن و ایجاد توازن بین نیازها و شرایط محیطی و زندگی، در طول دوران مختلف، مداوم بوده است. امروزه زندگی در شهرهای بزرگ همانند: تهران، علی رغم همراه داشتن امکانات رفاهی و اجتماعی فراوان، با مشکلات عدیده ای همراه است.

پاساژهای تجاری؛ گذار بازار از سنت به مدرنیته

پاساژ (passage) در زبان انگلیسی به معنی محل عبور و گذر و فضای دسترسی از یک ساختمان به ساختمان دیگر است. در انگلیسی و به ویژه در فرانسه به بعضی از مسیرهای حرکتی که در دو سوی آن ها شماری فضای تجاری قرار داشت، نیز پاساژ گفته می شد. در ایران فضاهایی با تعریف اخیر از اوایل قرن حاضر به تدریج شکل گرفت و در اصطلاح عمومی پاساژ به مفهوم یک فضای تجاری پیرامون یک معبر محدود یا یک فضای باز یا فضای مرکز ی سرپوشیده دانسته شده است.(سلطان زاده، صفحه ی 27). پاساژ در زبان انگلیسی و فرانسه به معنای گذرگاه، راهرو و دالان است و علاوه بر معانی و ترکیب های متعدد دیگری که در این زبان ها دارد، به کوچه های پرمغازه یا به عبارتی بازارچه هایی که نمونه آن ها در ایران فراوان هستند نیز گفته می شود. در لغت نامه دهخدا، بازار سرپوشیده که دو در دخول و خروج دارد را گویند و در لعت نامه معین به معنی معبر، گذرگاه و بازار سرپوشیده که دو طرف آن مغازه وجود دارد نیز آمده است (کلبادی نژاد، 1391: 22). سفارش پایان نامه معماری


از اواخر دوره قاجار به تدریج خیابان به معنی معبری مستقیم که برای عبور کالسکه مناسب بود، در تهران شکل گرفت و کم کم فضاهای تجاری و عمومی در دو سوی آن ساخته شد، اشاره شده است که نخستین پاساژ در خیایان لاله زار نو که گویا در دوره رضا شاه و درهنگامی که بوذرجمهر، شهردار تهران بود، در ادامه خیابان لاله زار ساخته شد. این پاساژ توسط مظفر فیروز، پسر بزرگ فرمانفرما، ساخته شد و در آن شماری فروشگاه، سینما، تماشاخانه و رستوران ایجاد گردید. بعدها در همان خیابان و هم چنین خیابان لاله زار شماری پاساژ طراحی و ساخته شد (کلبادی نژاد، 1391: 22).

پایان نامه معماری

 

طراحی و ساخت پاساژ در بسیاری از موارد در ایران در خیابان ها و کنار راه های پرتردد و پر رونق تجاری شکل می گرفت. سازمادهی کالبدی بیشتر پاساژ ها با وجود تواع در نمونه های مختلف، دارای برخی وجوه مشترک و عمومی به این شرح است : الف) یک دهانه ورودی در امتداد محور اصلی یا محور تقارن پاساژ که ارتباط آن را با محور اصلی خیابان و گذر کنار آن برقرار می نماید. ب) وجود یک فضای مرکزی ارتباطی که دسترسی به دکان ها، محور های فرعی، پلکان ها و مانند آن را برقرار می کند.( سازماندهی دکان ها و دفاتر پیرامون فضای مرکزی متناسب با شکل آن، بصورت خطی متمرکز درون گرا(سلطان زاده، همان) آمار طبقات پاساژها متنوع است. برخی از آن ها دو طبقه و بعضی چهار تا پنج طبقه دارند . در شماری از پاساژ ها ی یک طبقه به صورت زیر زمین طراحی و ساخته شده که فضای مرکزی بسیاری از آن ها تا زیر گسترش یافته است. نسل بعدی پاساژها به صورت مجتمع های تجاری- اداری طراحی و ساخته شد، به گونه ای که ترکیب حجمی دو یا سه طبقه پایین آن ها شبیه به پاساژهای قدیمی است و سپس طبقات فوقانی روی آن ها که برای دفاتر تجاری و اداری در نظر گرفته می شود، بصورت ساختمان های تجاری- اداری ساخته شده است. به این ترتیب می توان پاساژها به ویژه نسل نخست ان ها را از بسیاری جنبه ها همانند سراهای واقع در بازار های قدیمی دانست که از لحاظ جنبه های کارکردی و کالبدی جایگزینی برای آن ها به شمار می آمدند. موضوع فروشگاه های بزرگ زنجیره ای و مجتمع های تجاری اداری- تفریحی را می توان کمابیش مقوله ای دیگر از فضاهای جدید معماری- شهری به شمار آورد که ضمن وجود شباهت هایی بین آن ها و سراهای قدیمی، می توان در مجموع آن ها را مقوله ای جدید به شمار آورد (کلبادی نژاد، 1391: 22)

پاساژ بعنوان نشانه ی زندگی مدرن شهری در برابر بازارهای سنتی و زندگی سنتی شمرده می شود. اگر بازار حوزه ای فرض می شود که د ر آن جا سنت باز تولید می شود، پاساژ مکانی است که سنت در آن قطع و به چالش کشیده می شود. در پاساژهای تجاری، شهروند فقط یک عابر عادی محسوب نمی شود، بلکه یک گردشگر و یک تماشاگر صحنه های زندگی نیز به حساب می آید؛ در این جا افعال راه رفتن، نظاره کردن و لذت بردن با یکدیگر به گونه ای زیبا آمیخته می شوند همان طور که یک شاعر می تواند سوای عملکرد ارتباطی خویش، زبانی دیگر را در روابط شهری، در قالب س، مکث و آرامش داشته باشد (کلبادی نژاد، 1391: 22).
-    
شاید بتوان این گونه گفت که این تقابل پاساژهای قدیم و جدید بر اساس یکسری تفاوتها بنا گذاشته شده است. ازجمله: نقش جنسیت در آن، تغییر الگوی مصرف، تفواوت نسل ها و وابستگی به فرهنگ محلی یا فرهنگ فرا محلی، پاساژهای جدید قبل از این که مکانی برای مصرف کردن باشد، محلی برای یادگیری و انتقال و به بحث گذاشت "بودن مدرن" است. پاساژ مانند سینما تجربه رفتن به فضاهای دیگر، دیگر زمان ها و دیگر تخیلات را ارائه می دهد. هویت این پاساژهای جدید در تقابل با فضای پاساژهای قدیمی شکل گرفته است. پاساژ های جدید جایی است که معماری، با خلق فضایی جدید، فرهنگی جدید را عرضه می کند. پاساژهای جدید خیلی زود جایگزین پاساژهای قدیمی همچون پاساژ حافظی (در ساری) شدند. شاید پیش از شکل گیری معماری جدید پاساژها، مردم، جور دیگری زندگی می کردند. مثلاً پیش از اختراع پاساژهای جدید مردم تنها برای رفع نیازهای خود برای خرید، به پاساژ ها می رفتند، اما پاساژ های جدید این عادت را در ما به وجود می آوردند که پول در جیب بگذاریم و به مراکز خرید برویم و بعد تصمیم بگیریم چه می توانیم بخریم. ویلیام کوینسکی یک بار ادعا کرد که پاساژها کلیه درک فرهنگ جامعه ها هستند (کلبادی نژاد، 1391: 22).

پاساژها پیاده روهای جدید برای قدم زدن عابران هستند، در آن ها از باد و بارن و خبری نیست و می توان از میان آن ها، خیایان ها را میانبر زد. بله این اتفاقی است که زیاد می افتد و سن خرید در همه ی جای جهان پایین و پایین تر می رود و کشش جوان ها به پاساژ و ورانداز کردن اتیکت ها بیش تر و بیش تر می شود. اما یک نکته را نباید نادیده گرفت. جوان ها همان قدر که عاشق مارک ها هستند، از شلوغی پاساژها هم لذت می برند. این گونه به نظر می آید که پاساژهای جدید، بزرگ ترین مکان های تفریحی امروزه ما هستند. پاساژهای امروزی علاوه بر این که مکان هایی هستند که  آدم ها می توانند همه نیاز های خود را با یک توقف در آن جا بر آورد کنند. می توان مد راهم دنبال کرد، با دیگران هم معاشرت کرد، هم تفریح کرد و هم خرید. هم چنین امروزه، پاساژها نقش مهمی در هویت سازی کودکان ایفا می کنند. نورپردازی عجیب و خیری کننده پاساژها و زرق وبرق این فضا به ما یادآوری می کند که پا به دنیای آینده گذاشته ایم. امروزه (به قول جی. فارل) کشور ها برای تغییر عادت خرید مردمان خود، باید ساختار پاساژها را عوض کنند (کلبادی نژاد، 1391: 22).
آنچه که امروز مراکز تجاری را به یک فضای متفاوت با سال ها و سده های قبل تبدیل کرده است، تغیرات در ساختار اجتماعی و فرهنگی ساکنان شهرها و بالاخص تأثیر ورود تکنولوژی و فناوری های مختفلف می باشد. این تاثیرات علاوه بر تغییرات مذکور، باعث تغییر ساختار شهر نیز شده است. گشترش فناوری های رایانه ای و مبادله اطلاعات از طریق اینترنت تاثیر خود را در جهت فروش سهل و آسان در این مراکز گذارده است. اکنون یک کاربرد اینترنتی، یک شانس خرید برای این مراکز است. چرا که می توانداز طریق شبکه اقدام به خرید کالا نماید و کالای درخواستی خودرامشاهده، کیفیت آن را مطالعه و با پرداخت الکترونیکی هزیئه آن، در سریع ترین وقت ممکن کالای خود را دریافت کند (چرخچیان و همکاران، 1388 : 52). چون خرید یکی از امور روزمره افراد در زندگی به شمار می رود احداث مراکزی جدید برای آن در همجواری بافت های قدیمی می توان روح تازه ای به این فضاهای تاریخی ببخشد. بازسازی فضاهای قدیمی به صورت مراکز خرید جدید و یا ایجاد بنایی جدید با کاربری تجاری و اتصال آن به بافت قدیمی هر دو از اموری هستند که در حفظ و احیای بافت قدیم موثر است. بازار های سنتی ایران که مهم ترین مراکز خرید مردم در گذشته به شمار می آمدند امروزه در بیش تر شهرهای ایران به صورت یک مرکز خرید فرعی و عمدتاً برای تامین مایحتاج سنتی یا عمومی مردم محلی در آمده اند و هیچ کدام از آن ها .دربرگیرنده نیاز های مدرن امروزی نیستند. در بسیاری از شهرهای ایران یا مراکز خرید بصورت کاملاً مدرن ساخته شده اند یا با ایده های طراحی معمارانه بازار های سنتی ایران در قالب جدید شکل گرفته اند (چرخچیان و همکاران، 1388 : 52). باید اذعان نمود که پویایی امروزین جوامع شهری تا حدودی به حضور مراکز تجاری و بازارهای مدرن است. در عصر اطلاعات که جهان تبدیل به یک دهکده شده است، متعاقباً اشکال مدرن بازار هم پا به عرصه گذارده اند که روز به روز هم ویژگی های جدیدی را می یابند. شاکله ی شهر مدرن، بر ستون های محکمی استوار گشته است که یکی از آن ها آسمان خراش های تجاری- اداری است. گویا آمال و اراده های انسانی ظرفیت و فضای چنین سیستمی را فراهم آورده است. هر چند که نمی توان عواقب سوء احداث این فضاها را پس از یک دوره حیات بازارهای سنتی که مملو از بارگذاری های متنوع فرهنگی و نمادین بوده اند، نادیده انگاشت؛ پیامدهایی همچون افزایش تجمل گرایی، گرایش به کالاهای لوکس، افزایش روحیه فردگرایی در برخی جوامع مدرن، ظهر برخی رفتارهای آنومیکو بروز نوعی آنتروپی در سیستم حیات شهری؛ اما در هر حال مراکز تجاری مدرن، سهم عمده و غیر قابل انکاری در تنظیم مکانیزم های خرید و تجارت و معرفی مولفه های نوین حیات بشری داشته است.

اندیشه اجتماعی مدرن در واکنش  به دگرگونی ها با استفاده از اصزلاحاتی چون صنعتی شدن، سرمایه داری، انقلاب صنعتی، ظهور دموکراسی، دولت ملی و شهری شدن اندیشه می شد. در کنار این اصطلاحات و در پیوند با آن ها است که دیگر ویژگی برجسته ی جامعه ی مدرن، یعنی جامعه ی بازار یا جامعه تجاری قرار می گیرد؛ یعنی جامعه ای که همه ی جنبه هایش بنحو فزاینده ای زیر سیطره ی مبادله ی پولی کالاها قرار گرفته است." (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).

"این فکر که نظم اجتماعی مدرن زیر سیطره ی مناسبات بازار است یا حتی بر اساس آن تعریف می شود، مشغله ی اصلی اندیشه ی اجتماعی مدرن بوده است که به طور کلی متکی بر آن چیزی است که کریر (1997) آن را "ایده ی بازار" می نامد".

 بازار به مفهوم سنتی خود نه فقط به عنوان یک مجموعه اقتصادی بلکه به نوعی پاره فرهنگی بوده است که با داشتن ارتباطی نهادینه شده حلقه واسط بین نهاد های مالی و دینی جایگاهی مستحکم داشته است و راه خود را رفته است. اما امروزه با سرعت گرفتن تغییرات و ایجاد فضاهای جدید در عرصه ی اقتصادی به نظر می رسد ساختار های سنتی و حجره های بازار سنتی توان عرضه اندام در میدان تبادلات نوین اقتصادی را ندارد."  (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).

"یکی از راه های رهگیری گذر به جامعه ی بازار تمایز قایل شدن میان بازارهای جغرافیایی و بازارهای انتزاعی تر مدرن است. بازارهای جغرافیایی شامل شکل های بسیار متنوعی از مبادلات و تعاملات اند که معاملات کالایی صرفا یک نوع ساده ی آن است.چگالی و غنای اجتماعی بازار جغرافیایی در سطوح متعددی پدیدار می شود. نخست این که بازار به عنوان تجمعی از توده ی مردم می تواندغیر از مبادله ی کالاها در برگیرنده ی رشته ی وسیعی از از کارهای دیگر باشد. بازار جغرافیایی هم چنین به مثابه یک گردهم آیی عمومی، مجالی برای ارتباطات ی و دینی از قبیل(تبلیغ مذهبی و تحریک توده های مردم) فراهم می کند و اطلاعات و شایعاتی را به جریان می اندازد که می تواند از لحاظ ی، اجتماعی یا تجاری با اهمیت باشد. دوم آن که این رشته از فعالیت ها از چیزی حکایت می کند که شیلدز (1992) آن را "مرکزیت اجتماعی" بازار نامیده است.بازار در این معنی، توجه طیف وسیعی از افراد را که هریک به دنبال منافع و. خواسته های متفاوتی هستند به یک مکان خاص معطوف می کند، مکانی که افراد در آن با زندگی عمومی احساس نزدیکی می کنند. جلب توجه مردمی را که در بازار ازدحام کرده اند می توان با توجه به دیدنی ها و خوشایندهای بازار مورد بررسی قرار داد  (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17). سوم این که بازارهای جغرافیایی اغلب طی مناسبات پیچیده ای با حکومت های محلی شهری پدیدار می شوند. چهارم این که هر چند بازارهای جغرافیایی با فرهنگ، هویت و قدرت محلی پیوند داشتند، اما فضاهایی"آستانه ای " هم بودند. همان طور که اگنیو(1986) اشاره می کند، این بازارها نقطه ای هستند که اجتماعات از آن نقاط نفوذپذیر می شوند. پنجم آن که بازارهای محلی همیشه هم پرمخاطره اند و هم بسیار تحت کنترل و متضمن نظارت و مراقبت و قانون و مقررات یا آداب و سنن اجباری. آخرین جنبه ی بازار جغرافیایی همان عمومی بودن آن است. به طور کلی، تصورات برابری طلبانه با بازار جغرافیایی پیوند خورده است: همه ی طبقات مردم به بازار جغرافیایی دسترسی دارند و می توانند در آن و نشر داشته باشند. به علاوه، بازارهای جغرافیایی مانند آگورای یونان باستان که هم بازار محلی محسوب می شد هم مجلس شهری- می توانند تصورات اقتصادی، ی و اجتماعی عمومی مردم را با هم در آمیزند. البته تفاوت منابع پولی، موجب نوع کاملاً متفاوتی از مشارکت در بازار جغرافیایی می شود" (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).

"هنگامی که به تعبیر برودل (1977) در اثر تمدن و سرمایه داری، بازار خصوصی به نیروی محرکه ی مدرن سازی و کانون نظم اجتماعی جدی تبدیل می شود، برای بازارهای جغرافیایی چه اتفاقی می افتد؟
می توان گفت که در قلمرو مصرف، خرید و خرده فروشی هنوز بازار عمومی وجود دارد. این بازارها بخشی از مناظر تماشایی زندگی اقتصادی و اجتماعی مدرن اند که در مراکز خرید بسیار بزرگ و نیز در پیکر (رتیزر 1999) سوپر مارکت هایی که به شکل بازار طراحی و تزئئین شده اند و در قالب قفسه بندی های فروشگاه های بزرگ که مطابق غرفه های بازار، درست شده اند، کماکان به حیات خود ادامه می دهند.به بیان دیگر، تصویر های ترسیم شده از بازارهای جغرافیایی به صورت مبنایی برای مغازه ها، مراکز تجاری، فروشگاه های بسیار بزرگ، سوپر مارکت ها و اکنون مراکز خرید بسیار بزرگ درآمده است که همه ی آن ها تصویرهایی چون وفور چشمگیر کالا، گرد هم آمدن جماعات، مجموعه ای از جشن ها وسرگرمی ها و حضور بی واسطه ی بازار را به کار بسته اند. فضاهای خرید مدرن این کار را غالباً با تقلید آگاهانه از فضاهای بازار انجام می دهند   (اسلیترو تونیکش، 1990: 17). "بی تردید این مهم است که بدانیم تنها در قرن هجدهم بود که معنای امروزی واژه ی "کالا" یعنی محصول قابل مبادله " به آن اطلاق شد. در دوره ی مدرن است که وا‍ژه ی "کالا" با چیزهای مفید جهت مبادله در بازار پیوند ناگسستنی برقرار می کند. مردم هر روز بیش از پیش به جای تولید کالاهای لازم برای رفع نیاز ها و خواسته های مصرفی خود آن ها را خریداری می کنند. این رویه آن دسته از مایحتاج ضروری را هم که قبلاً شاید از طریق هنرهای خانگی و تولید خانگی فراهم می شد (مانند لباس، مواد غذایی و مسکن) در بر می گیرد. این امر همچنین متضمن جهت گیری فعالیت ها، سرگرمی ها، ایام فراغت و اجتماعی شدن در حول و حوش چیزهایی است که خریداری می شوند".

"در شهرهای جدید مراکز ثروت هم چون بازارهای بزرگ تجاری و مبادلاتی در رابطه­ای فضایی با  قدرت ی (مثلا استقرار در مراکز شهری) قرار می­گیرند به نحوی که امکان حفاظت کامل از آن ها وجود داشته باشد." (تولائی، 1372: 7).

" هرچند بازار تغییر شکل داده است. اما در قرن بیست و یکم نیز بصورت نهادی که هنوز به گونه ای جدی، هم برای تحلیل گران هم برای شهروندان، به مباحث اصلی مربوط به نظم اجتماعی مدرن دامن می زند، باقی خواهد ماند." (تولائی، 1372: 7).

فضاها و مراکز مدرن بخش مهم از قلمرو زندگی روزمره محسوب می شوند. مراکز خرید همانند سایر فضاهای مدرن بخش جدایی ناپذیری از زندگی شهری اند. چنین مراکزی در ایران نماد مدرنیته محسوب می شوند (کاظمی، 1384 : 69). در هر حال، بازار مدرن آوردگاه انسان های مدرن و کالاهای مدرن است، فصلی نو در حوزه ی اقتصادی و فرهنگی شهر. بازار مدرن فضای است که خلاقیت کنشگران را به منصه ی ظهور می گذارد. فضای بازارهای مدرن پر از استعاره ها و نماد های زیبا، پیچیده و د رعین حال مبهم است؛ عرصه ی رویارویی و تقابل سنت با مدرنیته. بازار مدرن را می توان شکل تجمیع یافته ی اشکال سنتی بازار پنداشت. در عصر کنونی، می توان نمونه ای هر چند کوچک را از این گونه مراکز در اکثر کشور های توسعه یافته و. در حال توسعه (جهان سومی) مشاهده نمود. منتها، اختلاف و تفاوتی بارز بین مراکز خرید کشور های ثروتمند و فقیر وجود دارد که ناشی از همان رابطه ی ه‍ژمونیک طبقات بالا بر سایر طبقات و اقشار جامعه می باشد. د رهر صورت، هر کدام ازاین مراکز نقش بسزا و موثری در بهبود روند پیشرفت وضعیت اقتصادی کشورها داشته اند که همین امر بر کارایی و کار آمدی آن ها نیز کمک نموده است. پیدایش و گسترش انواع بازارها از نظر تفسیر "مدرنیته" نیز بسیار مهم است، به طوری که جهان معاصر را میتوان " جامعه ای کاملا ریشه گرفته از ساز و کار های اقتصادی خود- یعنی جامعه ای بازارگون- قلمداد کرد" (صالحی،1387: 89).


انواع مراکز خرید از نظر اقلیم

ساخت بازار سنتی از عوامل اقلیمی متأثر شده، مصالح بومی و سیستم ساختمانی بازار را تحت نفوذ خود قرار می دهد. جرزهای باربر خشتی آجری و سنگی و گلی و پوشش های گنبدی از خشت و آجر در مناطق گرم و خشک و پوششهای شیب دار از سفال و چوب در مناطق شمالی، استخوان بندی بازار را تشکیل می دهند. مقتضیات اقلیمی و جغرافیایی از دو طریق مستیم و غیرمستقیم در شکل بازارها تأثیر گذاشته اند. تأثیر مستقیم آنها بیشتر در فرم کالبدی و جرئیات معماری بازارها تجلی کرده است و بازارهای فلات مرکزی، بازارهای کویری و حاشیه ی کویر، بازارهای نقاط سرد و کوهستانی، بازارهای نقاط گرم و مرطوب و بازارهای نقاط معتدل  بارانی را بوجود آورده است. انواع مراکز خرید از نظر اقلیم عبارتند از:

  • بازارهای مناطق گرم و خشک
  • بازارهای مناطق سرد و کوهستانی
  • بازارهای مناطق مرطوب و پرباران

 

به دلیل آب و هوای گرم و خشکی که این مناطق دارا هستند در طرح بازارهایشان با به جریان انداختن طبیعی هوا و خشک کردن داخل بازارها به وسیله ی آن، استفاده شده است. از این نوع بازارها می توان بازارهای کرمان، یزد، اصفهان، کاشان، شیراز و شهرهایی که دارای آب و هوای گرم و خشک هستند را نام برد که دارای استخوان بندی آجری و با پوشش های گنبدی شکل می باشند.

 

این بازارها طوری ساخته شده اند که از جریان یافتن هوای سرد خارج به داخل بازار و بالعکس ممانعت می کند، در نتیجه هوای داخل بازارها عموماً گرم و مطبوع باقی می ماند. نمونه ی این بازارها را می توان در شهر تبریز و همدان مشاهده نمود.

بازارهای نقاط گرم و مرطوب مانند بازار بوشهر، بازار برازجان و غیره معمولاً پوشش خرما مانندی از چوب دارند.

 

در نقاط پرباران بازارها دارای سقف شیبدار می باشند که معمولاً با سفال پوشیده شده اند و از مشخصات معماری این گونه مناطق برخوردار است. در طرح این بازارها، طریقه  دفع آب باران حائز اهمیت بوده و در این راه مصالح محلی نیز به نحو احسن استفاده گردیده است. به دلیل آب و هوای ملایم این مناطق محل عبور و مرور مشتری ها در این بازارها، بدون سقف بوده که این خود باعث کاهش امکان خرید در مواقع ریزش باران می گردد.

بازار رشت نمونه ی بارزی از این نوع بازارها می باشد. تأثیر غیرمستقیم عوامل اقلیمی و جغرافیایی در بازارها به صورت اساسی جلوه گر می شود و به طور کلی نظام موجود در آن تغییر شکل می دهد. بهترین نمونه ای که در این زمینه می توان ذکر کرد، سیستم بازارهای هفتگی در شمال و کناره های دریای خزر می باشد. در این مناطق، مقتضیات اقلیمی و جغرافیایی نوع خاصی از کشاورزی و ست و در نتیجه وابستگی کشاورزان به شالیزارها و زمین های مزروعی آنان را به وجود آورده است که باعث پراکندگی روستائیان از یک طرف و توزیع جمعیت در همه ی منطقه و عدم تراکم جمعیت در یک نقطه از طرف دیگر شده است و بدین ترتیب بازارهای متمرکز در شهرها نمی توانند جوابگوی احتیاجات آنها باشند.

در راستای تغییراتی که در نظام شهر نشینی و ساختار اقتصادی کشور بوجود آمد و تاثیراتی که در جنبه‌های مختلف بر بازار و روابط و قوانین حاکم بر آن در شهرهای ما گذاشت، امروز با مجموعه‌ای از فضاهای تجاری روبرو هستیم که هر یک به نوعی در تأمین نیازمندیهای ساکنان نقش دارد.

پایان نامه معماری


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دربارهی همه چیز سالنامه99 صدرا برخورداری همه چیز از همه جا وبلاگ طرفداری مسعود خسروی IUT Metallurge پرسش مهر وبلاگ قهوه - کافه - کافی شاپ بورس گرافیک ارت