پاساژهای تجاری؛ گذار بازار از سنت به مدرنیته
پاساژ (passage) در زبان انگلیسی به معنی محل عبور و گذر و فضای دسترسی از یک ساختمان به ساختمان دیگر است. در انگلیسی و به ویژه در فرانسه به بعضی از مسیرهای حرکتی که در دو سوی آن ها شماری فضای تجاری قرار داشت، نیز پاساژ گفته می شد. در ایران فضاهایی با تعریف اخیر از اوایل قرن حاضر به تدریج شکل گرفت و در اصطلاح عمومی پاساژ به مفهوم یک فضای تجاری پیرامون یک معبر محدود یا یک فضای باز یا فضای مرکز ی سرپوشیده دانسته شده است.(سلطان زاده، صفحه ی 27). پاساژ در زبان انگلیسی و فرانسه به معنای گذرگاه، راهرو و دالان است و علاوه بر معانی و ترکیب های متعدد دیگری که در این زبان ها دارد، به کوچه های پرمغازه یا به عبارتی بازارچه هایی که نمونه آن ها در ایران فراوان هستند نیز گفته می شود. در لغت نامه دهخدا، بازار سرپوشیده که دو در دخول و خروج دارد را گویند و در لعت نامه معین به معنی معبر، گذرگاه و بازار سرپوشیده که دو طرف آن مغازه وجود دارد نیز آمده است (کلبادی نژاد، 1391: 22). سفارش پایان نامه معماری
از اواخر دوره قاجار به تدریج خیابان به معنی معبری مستقیم که برای عبور کالسکه مناسب بود، در تهران شکل گرفت و کم کم فضاهای تجاری و عمومی در دو سوی آن ساخته شد، اشاره شده است که نخستین پاساژ در خیایان لاله زار نو که گویا در دوره رضا شاه و درهنگامی که بوذرجمهر، شهردار تهران بود، در ادامه خیابان لاله زار ساخته شد. این پاساژ توسط مظفر فیروز، پسر بزرگ فرمانفرما، ساخته شد و در آن شماری فروشگاه، سینما، تماشاخانه و رستوران ایجاد گردید. بعدها در همان خیابان و هم چنین خیابان لاله زار شماری پاساژ طراحی و ساخته شد (کلبادی نژاد، 1391: 22).
طراحی و ساخت پاساژ در بسیاری از موارد در ایران در خیابان ها و کنار راه های پرتردد و پر رونق تجاری شکل می گرفت. سازمادهی کالبدی بیشتر پاساژ ها با وجود تواع در نمونه های مختلف، دارای برخی وجوه مشترک و عمومی به این شرح است : الف) یک دهانه ورودی در امتداد محور اصلی یا محور تقارن پاساژ که ارتباط آن را با محور اصلی خیابان و گذر کنار آن برقرار می نماید. ب) وجود یک فضای مرکزی ارتباطی که دسترسی به دکان ها، محور های فرعی، پلکان ها و مانند آن را برقرار می کند.( سازماندهی دکان ها و دفاتر پیرامون فضای مرکزی متناسب با شکل آن، بصورت خطی متمرکز درون گرا(سلطان زاده، همان) آمار طبقات پاساژها متنوع است. برخی از آن ها دو طبقه و بعضی چهار تا پنج طبقه دارند . در شماری از پاساژ ها ی یک طبقه به صورت زیر زمین طراحی و ساخته شده که فضای مرکزی بسیاری از آن ها تا زیر گسترش یافته است. نسل بعدی پاساژها به صورت مجتمع های تجاری- اداری طراحی و ساخته شد، به گونه ای که ترکیب حجمی دو یا سه طبقه پایین آن ها شبیه به پاساژهای قدیمی است و سپس طبقات فوقانی روی آن ها که برای دفاتر تجاری و اداری در نظر گرفته می شود، بصورت ساختمان های تجاری- اداری ساخته شده است. به این ترتیب می توان پاساژها به ویژه نسل نخست ان ها را از بسیاری جنبه ها همانند سراهای واقع در بازار های قدیمی دانست که از لحاظ جنبه های کارکردی و کالبدی جایگزینی برای آن ها به شمار می آمدند. موضوع فروشگاه های بزرگ زنجیره ای و مجتمع های تجاری –اداری- تفریحی را می توان کمابیش مقوله ای دیگر از فضاهای جدید معماری- شهری به شمار آورد که ضمن وجود شباهت هایی بین آن ها و سراهای قدیمی، می توان در مجموع آن ها را مقوله ای جدید به شمار آورد (کلبادی نژاد، 1391: 22).
پاساژ بعنوان نشانه ی زندگی مدرن شهری در برابر بازارهای سنتی و زندگی سنتی شمرده می شود. اگر بازار حوزه ای فرض می شود که د ر آن جا سنت باز تولید می شود، پاساژ مکانی است که سنت در آن قطع و به چالش کشیده می شود. در پاساژهای تجاری، شهروند فقط یک عابر عادی محسوب نمی شود، بلکه یک گردشگر و یک تماشاگر صحنه های زندگی نیز به حساب می آید؛ در این جا افعال راه رفتن، نظاره کردن و لذت بردن با یکدیگر به گونه ای زیبا آمیخته می شوند همان طور که یک شاعر می تواند سوای عملکرد ارتباطی خویش، زبانی دیگر را در روابط شهری، در قالب س، مکث و آرامش داشته باشد (کلبادی نژاد، 1391: 22).
- شاید بتوان این گونه گفت که این تقابل پاساژهای قدیم و جدید بر اساس یکسری تفاوتها بنا گذاشته شده است. ازجمله: نقش جنسیت در آن، تغییر الگوی مصرف، تفواوت نسل ها و وابستگی به فرهنگ محلی یا فرهنگ فرا محلی، پاساژهای جدید قبل از این که مکانی برای مصرف کردن باشد، محلی برای یادگیری و انتقال و به بحث گذاشت "بودن مدرن" است. پاساژ مانند سینما تجربه رفتن به فضاهای دیگر، دیگر زمان ها و دیگر تخیلات را ارائه می دهد. هویت این پاساژهای جدید در تقابل با فضای پاساژهای قدیمی شکل گرفته است. پاساژ های جدید جایی است که معماری، با خلق فضایی جدید، فرهنگی جدید را عرضه می کند. پاساژهای جدید خیلی زود جایگزین پاساژهای قدیمی همچون پاساژ حافظی (در ساری) شدند. شاید پیش از شکل گیری معماری جدید پاساژها، مردم، جور دیگری زندگی می کردند. مثلاً پیش از اختراع پاساژهای جدید مردم تنها برای رفع نیازهای خود برای خرید، به پاساژ ها می رفتند، اما پاساژ های جدید این عادت را در ما به وجود می آوردند که پول در جیب بگذاریم و به مراکز خرید برویم و بعد تصمیم بگیریم چه می توانیم بخریم. ویلیام کوینسکی یک بار ادعا کرد که پاساژها کلیه درک فرهنگ جامعه ها هستند (کلبادی نژاد، 1391: 22).
پاساژها پیاده روهای جدید برای قدم زدن عابران هستند، در آن ها از باد و بارن و خبری نیست و می توان از میان آن ها، خیایان ها را میانبر زد. بله این اتفاقی است که زیاد می افتد و سن خرید در همه ی جای جهان پایین و پایین تر می رود و کشش جوان ها به پاساژ و ورانداز کردن اتیکت ها بیش تر و بیش تر می شود. اما یک نکته را نباید نادیده گرفت. جوان ها همان قدر که عاشق مارک ها هستند، از شلوغی پاساژها هم لذت می برند. این گونه به نظر می آید که پاساژهای جدید، بزرگ ترین مکان های تفریحی امروزه ما هستند. پاساژهای امروزی علاوه بر این که مکان هایی هستند که آدم ها می توانند همه نیاز های خود را با یک توقف در آن جا بر آورد کنند. می توان مد راهم دنبال کرد، با دیگران هم معاشرت کرد، هم تفریح کرد و هم خرید. هم چنین امروزه، پاساژها نقش مهمی در هویت سازی کودکان ایفا می کنند. نورپردازی عجیب و خیری کننده پاساژها و زرق وبرق این فضا به ما یادآوری می کند که پا به دنیای آینده گذاشته ایم. امروزه (به قول جی. فارل) کشور ها برای تغییر عادت خرید مردمان خود، باید ساختار پاساژها را عوض کنند (کلبادی نژاد، 1391: 22).
آنچه که امروز مراکز تجاری را به یک فضای متفاوت با سال ها و سده های قبل تبدیل کرده است، تغیرات در ساختار اجتماعی و فرهنگی ساکنان شهرها و بالاخص تأثیر ورود تکنولوژی و فناوری های مختفلف می باشد. این تاثیرات علاوه بر تغییرات مذکور، باعث تغییر ساختار شهر نیز شده است. گشترش فناوری های رایانه ای و مبادله اطلاعات از طریق اینترنت تاثیر خود را در جهت فروش سهل و آسان در این مراکز گذارده است. اکنون یک کاربرد اینترنتی، یک شانس خرید برای این مراکز است. چرا که می توانداز طریق شبکه اقدام به خرید کالا نماید و کالای درخواستی خودرامشاهده، کیفیت آن را مطالعه و با پرداخت الکترونیکی هزیئه آن، در سریع ترین وقت ممکن کالای خود را دریافت کند (چرخچیان و همکاران، 1388 : 52). چون خرید یکی از امور روزمره افراد در زندگی به شمار می رود احداث مراکزی جدید برای آن در همجواری بافت های قدیمی می توان روح تازه ای به این فضاهای تاریخی ببخشد. بازسازی فضاهای قدیمی به صورت مراکز خرید جدید و یا ایجاد بنایی جدید با کاربری تجاری و اتصال آن به بافت قدیمی هر دو از اموری هستند که در حفظ و احیای بافت قدیم موثر است. بازار های سنتی ایران که مهم ترین مراکز خرید مردم در گذشته به شمار می آمدند امروزه در بیش تر شهرهای ایران به صورت یک مرکز خرید فرعی و عمدتاً برای تامین مایحتاج سنتی یا عمومی مردم محلی در آمده اند و هیچ کدام از آن ها .دربرگیرنده نیاز های مدرن امروزی نیستند. در بسیاری از شهرهای ایران یا مراکز خرید بصورت کاملاً مدرن ساخته شده اند یا با ایده های طراحی معمارانه بازار های سنتی ایران در قالب جدید شکل گرفته اند (چرخچیان و همکاران، 1388 : 52). باید اذعان نمود که پویایی امروزین جوامع شهری تا حدودی به حضور مراکز تجاری و بازارهای مدرن است. در عصر اطلاعات که جهان تبدیل به یک دهکده شده است، متعاقباً اشکال مدرن بازار هم پا به عرصه گذارده اند که روز به روز هم ویژگی های جدیدی را می یابند. شاکله ی شهر مدرن، بر ستون های محکمی استوار گشته است که یکی از آن ها آسمان خراش های تجاری- اداری است. گویا آمال و اراده های انسانی ظرفیت و فضای چنین سیستمی را فراهم آورده است. هر چند که نمی توان عواقب سوء احداث این فضاها را پس از یک دوره حیات بازارهای سنتی که مملو از بارگذاری های متنوع فرهنگی و نمادین بوده اند، نادیده انگاشت؛ پیامدهایی همچون افزایش تجمل گرایی، گرایش به کالاهای لوکس، افزایش روحیه فردگرایی در برخی جوامع مدرن، ظهر برخی رفتارهای آنومیکو بروز نوعی آنتروپی در سیستم حیات شهری؛ اما در هر حال مراکز تجاری مدرن، سهم عمده و غیر قابل انکاری در تنظیم مکانیزم های خرید و تجارت و معرفی مولفه های نوین حیات بشری داشته است.
اندیشه اجتماعی مدرن در واکنش به دگرگونی ها با استفاده از اصزلاحاتی چون صنعتی شدن، سرمایه داری، انقلاب صنعتی، ظهور دموکراسی، دولت ملی و شهری شدن اندیشه می شد. در کنار این اصطلاحات و در پیوند با آن ها است که دیگر ویژگی برجسته ی جامعه ی مدرن، یعنی جامعه ی بازار یا جامعه تجاری قرار می گیرد؛ یعنی جامعه ای که همه ی جنبه هایش بنحو فزاینده ای زیر سیطره ی مبادله ی پولی کالاها قرار گرفته است." (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).
"این فکر که نظم اجتماعی مدرن زیر سیطره ی مناسبات بازار است یا حتی بر اساس آن تعریف می شود، مشغله ی اصلی اندیشه ی اجتماعی مدرن بوده است که به طور کلی متکی بر آن چیزی است که کریر (1997) آن را "ایده ی بازار" می نامد".
بازار به مفهوم سنتی خود نه فقط به عنوان یک مجموعه اقتصادی بلکه به نوعی پاره فرهنگی بوده است که با داشتن ارتباطی نهادینه شده حلقه واسط بین نهاد های مالی و دینی جایگاهی مستحکم داشته است و راه خود را رفته است. اما امروزه با سرعت گرفتن تغییرات و ایجاد فضاهای جدید در عرصه ی اقتصادی به نظر می رسد ساختار های سنتی و حجره های بازار سنتی توان عرضه اندام در میدان تبادلات نوین اقتصادی را ندارد." (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).
"یکی از راه های رهگیری گذر به جامعه ی بازار تمایز قایل شدن میان بازارهای جغرافیایی و بازارهای انتزاعی تر مدرن است. بازارهای جغرافیایی شامل شکل های بسیار متنوعی از مبادلات و تعاملات اند که معاملات کالایی صرفا یک نوع ساده ی آن است.چگالی و غنای اجتماعی بازار جغرافیایی در سطوح متعددی پدیدار می شود. نخست این که بازار به عنوان تجمعی از توده ی مردم می تواندغیر از مبادله ی کالاها در برگیرنده ی رشته ی وسیعی از از کارهای دیگر باشد. بازار جغرافیایی هم چنین به مثابه یک گردهم آیی عمومی، مجالی برای ارتباطات ی و دینی از قبیل(تبلیغ مذهبی و تحریک توده های مردم) فراهم می کند و اطلاعات و شایعاتی را به جریان می اندازد که می تواند از لحاظ ی، اجتماعی یا تجاری با اهمیت باشد. دوم آن که این رشته از فعالیت ها از چیزی حکایت می کند که شیلدز (1992) آن را "مرکزیت اجتماعی" بازار نامیده است.بازار در این معنی، توجه طیف وسیعی از افراد را که هریک به دنبال منافع و. خواسته های متفاوتی هستند به یک مکان خاص معطوف می کند، مکانی که افراد در آن با زندگی عمومی احساس نزدیکی می کنند. جلب توجه مردمی را که در بازار ازدحام کرده اند می توان با توجه به دیدنی ها و خوشایندهای بازار مورد بررسی قرار داد (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17). سوم این که بازارهای جغرافیایی اغلب طی مناسبات پیچیده ای با حکومت های محلی شهری پدیدار می شوند. چهارم این که هر چند بازارهای جغرافیایی با فرهنگ، هویت و قدرت محلی پیوند داشتند، اما فضاهایی"آستانه ای " هم بودند. همان طور که اگنیو(1986) اشاره می کند، این بازارها نقطه ای هستند که اجتماعات از آن نقاط نفوذپذیر می شوند. پنجم آن که بازارهای محلی همیشه هم پرمخاطره اند و هم بسیار تحت کنترل و متضمن نظارت و مراقبت و قانون و مقررات یا آداب و سنن اجباری. آخرین جنبه ی بازار جغرافیایی همان عمومی بودن آن است. به طور کلی، تصورات برابری طلبانه با بازار جغرافیایی پیوند خورده است: همه ی طبقات مردم به بازار جغرافیایی دسترسی دارند و می توانند در آن و نشر داشته باشند. به علاوه، بازارهای جغرافیایی – مانند آگورای یونان باستان که هم بازار محلی محسوب می شد هم مجلس شهری- می توانند تصورات اقتصادی، ی و اجتماعی عمومی مردم را با هم در آمیزند. البته تفاوت منابع پولی، موجب نوع کاملاً متفاوتی از مشارکت در بازار جغرافیایی می شود" (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).
"هنگامی که به تعبیر برودل (1977) در اثر تمدن و سرمایه داری، بازار خصوصی به نیروی محرکه ی مدرن سازی و کانون نظم اجتماعی جدی تبدیل می شود، برای بازارهای جغرافیایی چه اتفاقی می افتد؟
می توان گفت که در قلمرو مصرف، خرید و خرده فروشی هنوز بازار عمومی وجود دارد. این بازارها بخشی از مناظر تماشایی زندگی اقتصادی و اجتماعی مدرن اند که در مراکز خرید بسیار بزرگ و نیز در پیکر (رتیزر 1999) سوپر مارکت هایی که به شکل بازار طراحی و تزئئین شده اند و در قالب قفسه بندی های فروشگاه های بزرگ که مطابق غرفه های بازار، درست شده اند، کماکان به حیات خود ادامه می دهند.به بیان دیگر، تصویر های ترسیم شده از بازارهای جغرافیایی به صورت مبنایی برای مغازه ها، مراکز تجاری، فروشگاه های بسیار بزرگ، سوپر مارکت ها و اکنون مراکز خرید بسیار بزرگ درآمده است که همه ی آن ها تصویرهایی چون وفور چشمگیر کالا، گرد هم آمدن جماعات، مجموعه ای از جشن ها وسرگرمی ها و حضور بی واسطه ی بازار را به کار بسته اند. فضاهای خرید مدرن این کار را غالباً با تقلید آگاهانه از فضاهای بازار انجام می دهند (اسلیترو تونیکش، 1990: 17). "بی تردید این مهم است که بدانیم تنها در قرن هجدهم بود که معنای امروزی واژه ی "کالا" یعنی محصول قابل مبادله " به آن اطلاق شد. در دوره ی مدرن است که واژه ی "کالا" با چیزهای مفید جهت مبادله در بازار پیوند ناگسستنی برقرار می کند. مردم هر روز بیش از پیش به جای تولید کالاهای لازم برای رفع نیاز ها و خواسته های مصرفی خود آن ها را خریداری می کنند. این رویه آن دسته از مایحتاج ضروری را هم که قبلاً شاید از طریق هنرهای خانگی و تولید خانگی فراهم می شد (مانند لباس، مواد غذایی و مسکن) در بر می گیرد. این امر همچنین متضمن جهت گیری فعالیت ها، سرگرمی ها، ایام فراغت و اجتماعی شدن در حول و حوش چیزهایی است که خریداری می شوند".
"در شهرهای جدید مراکز ثروت هم چون بازارهای بزرگ تجاری و مبادلاتی در رابطهای فضایی با قدرت ی (مثلا استقرار در مراکز شهری) قرار میگیرند به نحوی که امکان حفاظت کامل از آن ها وجود داشته باشد." (تولائی، 1372: 7).
" هرچند بازار تغییر شکل داده است. اما در قرن بیست و یکم نیز بصورت نهادی که هنوز به گونه ای جدی، هم برای تحلیل گران هم برای شهروندان، به مباحث اصلی مربوط به نظم اجتماعی مدرن دامن می زند، باقی خواهد ماند." (تولائی، 1372: 7).
فضاها و مراکز مدرن بخش مهم از قلمرو زندگی روزمره محسوب می شوند. مراکز خرید همانند سایر فضاهای مدرن بخش جدایی ناپذیری از زندگی شهری اند. چنین مراکزی در ایران نماد مدرنیته محسوب می شوند (کاظمی، 1384 : 69). در هر حال، بازار مدرن آوردگاه انسان های مدرن و کالاهای مدرن است، فصلی نو در حوزه ی اقتصادی و فرهنگی شهر. بازار مدرن فضای است که خلاقیت کنشگران را به منصه ی ظهور می گذارد. فضای بازارهای مدرن پر از استعاره ها و نماد های زیبا، پیچیده و د رعین حال مبهم است؛ عرصه ی رویارویی و تقابل سنت با مدرنیته. بازار مدرن را می توان شکل تجمیع یافته ی اشکال سنتی بازار پنداشت. در عصر کنونی، می توان نمونه ای هر چند کوچک را از این گونه مراکز در اکثر کشور های توسعه یافته و. در حال توسعه (جهان سومی) مشاهده نمود. منتها، اختلاف و تفاوتی بارز بین مراکز خرید کشور های ثروتمند و فقیر وجود دارد که ناشی از همان رابطه ی هژمونیک طبقات بالا بر سایر طبقات و اقشار جامعه می باشد. د رهر صورت، هر کدام ازاین مراکز نقش بسزا و موثری در بهبود روند پیشرفت وضعیت اقتصادی کشورها داشته اند که همین امر بر کارایی و کار آمدی آن ها نیز کمک نموده است. پیدایش و گسترش انواع بازارها از نظر تفسیر "مدرنیته" نیز بسیار مهم است، به طوری که جهان معاصر را میتوان " جامعه ای کاملا ریشه گرفته از ساز و کار های اقتصادی خود- یعنی جامعه ای بازارگون- قلمداد کرد" (صالحی،1387: 89).
درباره این سایت